جدول جو
جدول جو

معنی را انگتن - جستجوی لغت در جدول جو

را انگتن
حرکت دادن، تدارک سفر دیدن، به راه انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جا انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
آماده ساختن و تدارک، جهت سفر کسی، حرکت دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
راهی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پچه پس انداختن و زاییدن، چیزی را پس از خود به یادگار گذاشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
به جلو انداختن، کسی را پیشاپیش روانه ساختن
فرهنگ گویش مازندرانی
بالا انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
جا انداختن استخوان ضرب دیده و شکسته، پهن کردن رخت خواب
فرهنگ گویش مازندرانی
فرصت گیر آوردن، وقت مناسب پیدا کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
از کار انداختن، رها کردن حیوان نر به میان ماده ها که در
فرهنگ گویش مازندرانی
قبل از دوشیدن شیر، گوساله را با مادرش همراه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
خواهش کردن
فرهنگ گویش مازندرانی